دبستان دخترانه مسرور اصفهان
فعالیت هوش بدنی1فعالیت روانشناختی1فعالیت آموزشی1فعالیت سلامت1

چیستان

چیستان

کلاس دوم گل نیلوفر

1- آن چیست که نه دست دارد نه با  پا راه می رود ولی هیچ وقت خسته نمی شود ؟ (رود خانه )

2- آن چیست که یک پای بلند قهوه ای دارد و یک سر سبز بزرگ ؟ (درخت )

3- آن چیست که سفت و محکم است بر روی زمین ایستاده و بعضی وقت ها کلاه برفی بر سر دارد ؟ (کوه )

4- آن چیست که خیلی تیغ دارد ولی ساقع و برگ و ریشه ندارد ؟ ( جوجه تیغی)

دوم گل یاس

1- آن چیست که در آب زندگی می کند و نام دو حیوان است ؟ (مار ماهی )

2- آن چیست که همه ی زباله ها را می خورد ؟ ( سطل زباله )

3- پرنده ای هستم که اسم من از 2 شهر درست شده است؟ (قمری )

4- آن چیست که روز را کنار پنجره می گئراند و هنگام غدا کنار میز است و شب نا پدید می شود؟ (مگس)

5- آن چیست که یک پا دارد و هزاران دست ؟( درخت )

6- کدام خزنده است که زبان ندارد ؟ ( تمساح )

لطیفه های دانش آموزی 3

کلاس علوم

معلم:سعید! دو حیوان دوزیست نام ببر.

سعید: قورباغه و برادرش.

من هم امیدورام

معلم : علی امیدوارم که دیگه نبینم موقع امتحان از روی دست کسی نگاه می کنی !

علی: آقا من هم امید وارم که شما نبینید !

هندوستان:

معلم : بگو ببینم هندوستان کجاست؟

دانش آموز: آخه خانوم چرا هر چی گم می شه از ما می پرسید؟

یزگرد سوم

 معلم تاریخ با عصبانیت از شاگرد پرسید:چه کسی یزد گرد سوم را کشت؟

شاگرد با ترس جواب داد: آقا به خدا من بی تقصیرم.

تقویم

روزی دانش آموزی به مغازه رفت و گفت: آقا تقویم دارید؟

فروشنده: بله، چه تقویمی می خواهید؟

دانش آموز : هر تقویمی که بیشتر تعطیلی داشته باشد!

خوردن هندوانه

خواهر کوچکتر: خواهر جان خجالت نمیکشی، این هندوانه بزرگ را تنهایی خوردی و فکر من نبودی؟

خواهر بزرگتر: بر عکس خواهر،همه اش به فکر تو بودم که مبادا یک دفعه سر برسی!

خوراکی

مجید: تو هر وقت در خانه سر یخچال می روی چی میخوری؟

عباس: کتک!

لطیفه های دانش آموزی 2

صرف فعل

معلم: وقتی گفته می شود «من می روم، تو می روی، او می رود» چه زمانی است؟

شاگرد: این زمانی است که زنگ خورده و ناظم هم جلوی در ایستاده.

انشاء

معلم از دانش آموزان خواست که انشاء در باره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟ 

دانش آموز جواب داد: نوشته ام

معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد

ماه

معلم: «چرا در آخر ماه، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا م رود؟»

شاگرد: آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد». 

جمله سازی

معلم: با علی، محمد، حسین جمله بساز.

دانش آموز: علی با حسین به پارک رفتند.

معلم: پس محمد کجاست؟

دانش آموز: محمد خواب موند، نیومد!

چهار زانو

معلم:پسرم!سلطان حسین چگونه بر تخت سلطنت نشست؟

شاگرد:آقا چهار زانو!

درکلاس ستاره شناسی

معلم:بگو ببینم «مشتری » را چگونه می شناسیم؟

شاگرد:آقا اجازه از روی زنبیلش!

لطیفه های دانش آموزی 1

گوش سوخته

معلم:مسعود! چرا گوش هایت تاول زده؟

مسعود:آقا برای این که همین الان یک خبر داغ شنیدم!

جغرافیا

معلم:بگو ببینم هندوستان کجاست؟

شاگرد:آقا چرا هر چه گم می شود از ما می پرسید؟!

گدا

گدایی به مرد پولداری رسید و گفت: آقا لطفاً 200 تومان به من بدهید تا با اتوبوس  به منزل بروم.

پولدار گفت: می بخشید، من فقط 10000 تومانی دارم.
گدا گفت: اشکالی ندارد، مجبورم با آژانس بروم!

تلویزیون

اولی: اگر تلویزیون روشن نشد، چی کار کنم؟
دومی: هلش بده، بذار کانال دو!

شغل پدر

اولی : پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد! 

دومی : مگه پدرت چه کاره است؟ 

اولی : پلیس!!

سلمانی

کچلی به سلمانی میرود همه نگاهش می کنند

میگه : چیه ؟ اومدم آب بخورم !!

بچه همسایه

از یک نفر می پرسند: چند تا بچه داری؟

چهار تا از انگشتانش را نشان می دهد می گوید: سه تا

همه تعجب می کنند و می گویند: اینها که چهار تاست

او انگشت کوچکش را نشان می دهد و می گوید: این بچه همسایه مان است،ولی همیشه خانه ماست.