دبستان دخترانه مسرور اصفهان

صفحه سوم

یک روز شاد بهاری

 یک روز شاد بهاری

گزارش اردوی باغ ابریشم

نویسندگان: فاطمه شهریوری ، یکتا تیموری

نقاشی: زهرا فقیه نسب (کلاس دوم گل نیلوفر)

یکشنبه 12 اردیبهشت ماه، به مناسبت روز بزرگداشت معلم، به اتفاق مدیر، معلم ها، کارمندان مدرسه و همه‌ی دوستانم به «باغ ابریشم» رفتیم. صبح، حدود ساعت 9 بود که به آنجا رسیدیم. خیلی خوشحال بودیم و در ذهنمان برای لحظه لحظه‌ی آن روز برنامه ریزی کرده بودیم. با خودمان هم لباس همراه داشتیم که آنجا عوض کنیم. بعد از اینکه از اتوبوس پیاده شدیم یکی از مسئولین آنجا تذکرات لازم را به ما داد و ما را از وجود وسایل بازی و تفریحی که آنجا بود مطلع کرد.

وقتی وارد باغ شدیم، بچه‌های هر کلاس با معلم خودشان وارد یک آلاچیق شدند. آلاچیق کلاس ما با کلاس پنجم مشترک بود. همه‌ی بچه‌های برای شرکت در امکانات تفریحی مثل تخته فنر، استخر، قایق رانی و چیزهای دیگر ثبت نام کرده بودند. بچه‌های کلاس سوم هم در یک آلاچیق دیگر جشن قرآن داشتند. سرود می‌خواندند و شاد بودند.

بعد از اینکه در آلاچیق‌ها مستقر شدیم، لباس هایمان را عوض کردیم، کیف هایمان را برداشتیم و با بچه‌های گروه خودمان به راه افتادیم تا حسابی در باغ بگردیم. دست در دست هم داشتیم راه می‌رفتیم که مشاور مدرسه، خانم مرادی، هم آمدند و تصمیم گرفتیم برویم ترامبولین. خیلی در صف منتظر ایستادیم تا نوبتمان شد. کلی بازی کردیم تا خیلی خسته شدیم و به آلاچیق برگشتیم. کمی تغذیه خوردیم و دوباره برای گشتن به راه افتادیم. یکی از بچه‌ها عکس می‌گرفت و فیلمبرداری می‌کرد. بعد تصمیم گرفتیم همه با هم به جُنگ شادی برویم.

بعد از جُنگ خانم ناهیدیان، معلم علوممان، را دیدیم و قرار شد با هم قایقرانی کنیم. در نوبت صف قایق رانی ایستادیم. خلاصه نوبتمان شد و سوار یک قایق چهار نفره شدیم. به این ترتیب حوالی ظهر نزدیک به یک ربع ساعت بر روی آب بودیم. خیلی خندیدیم. وقتی برگشتیم خیلی گرسنه بودیم. بعد از خواندن نماز، بشقاب هایمان را برداشتیم و رفتیم تا خانم استکی برایمان غذا کشیدند که خیلی خوش مزه بود.

بعد از خوردن غذا، خانم مرادی پیشنهاد جالبی دادند. قرار شد خانم استکی را روی صندلی داغ بنشانیم. همه‌ی بچه هایی که آنجا بودند نقدهایشان را به خانم مدیر گفتند. بعضی‌ها هم خوبی‌های ایشان را گفتند. خانم استکی هم به همه‌ی صحبت‌ها گوش دادند. بعد از صندلی داغ کمی وسطی بازی کردیم. بیشتر دوستانم به استخر رفتند و بعد از اینکه همه برگشتند، با مینی بوس به مدرسه برگشتیم. آن روز به همه‌ی ما خیلی خوش گذشت.