دبستان دخترانه مسرور اصفهان

گزارش سومین اردوی سلامت مسرور95_94

گزارش اردو با کمی چاشنی طنز

نویسندگان: همه ما

در اردیبهشت 95 برفتیم ما به صف                دل و روحمان از ترس رسیده به جوش

به اردوی  سلامت شمارگان به 3                      بدند مدیر و مشاورانمان به ما به دوش

صدای حدیث زآزمایش خون رسید به گوش   به ناله و فغان رسید خون همه به جوش

به این بهانه که سوزنی رود درون رگش         زتمامی اهل بیمارستان برآمد خروش

چوبرون آمدخون صورتی-قرمز زرگش     بدادندمان نکتار و عسل و خوراکی سه گوش

 ( حافظ در آزمایشگاه )

بقیه گزارش را در ادامه مطلب بخوانیم

امروز 2 روز مانده به پایان اردیبهشت اردوی خون برگزار شد. با مینی بوس های آبی و زرد با راننده های خوش اخلاق به همراه خانم مدیر عزیزمان خانم استکی و خانم مرادی و خانم رضایی رفتیم به اردو. درواقع رفتیم به آزمایشگاه. به بیمارستان خورشید رسیدیم. همگی به صف ایستادیم و از کلی مسیر پر  پیچ و خم رسیدیم به درب آزمایشگاه. نفرات اول به راحتی آزمایش دادند. خانم مرادی بالای سرمان از زنبوری که وزوز می کند می گفت. اما امان از نفرات آخر که به قول حافظ عزیز خون همه را به جوش آوردند. خلاصه به حول و قوه الهی و تلاش 8 نفر کادر بیمارستان، و 2 نفر نگهبان و دانش آموزان و معلمان و باغبان بیمارستان و غیره موفق شدند خون همه را بگیرند. کیک و نکتار هم که فکر کنم جایزه بود برای این که خیلی خوب بودیم . یک برچسب دایره ای هم به جای سوزن زدند تا نشانی باشد که وقتی برگشتیم به مدرسه نگویند شما که آزمایش ندادید. خلاصه در راه برگشت خوشحال و شادمان از قهرمانی بچه های عزیز شعری سرودیم که اول این گزارش نوشتیم. خلاصه خون گیری سبب شد همگی طبع طنز پیدا کنیم. در کل خوب بود.

نظرات خوانندگان
تا کنون هیچ نظری درباره این مطلب ثبت نشده است
نظر جدید
نام*
ایمیل
نظر*

متن تصویر*