دبستان دخترانه مسرور اصفهان

روز ایران

روز ایران

در آخرین روز بهمن ماه تصمیم گرفتیم گزارشی از فعالیت های نوآموزان در ارتباط با موضوع ایران و شناخت فرهنگ و هویت ملی تهیه نماییم، پس به عنوان گزارشگر وارد کلاس شدیم و صحبت های بچه ها را شنیدیم.

نقاشی: نوآموزان پیش دبستانی

نوآموزان کلاس گل نسترن

مربی کلاس: عزیزای من دوست دارم بگویید روز جشن خوراکی ها، از چه قسمت هایی خوشتون آمد و کجا‌های برنامه را دوست نداشتین؟

من از اینکه آش خوردم خیلی خوشحال بودم. وقتی کتلت خوردم و دستام چرب شد، خوشم اومد. ولی وقتی مامانم دیر کرد، خیلی ناراحت شدم و می خواستم گریه کنم. (یاسمین) من از آش، قیمه ریزه و کتلت خوشم اومد.(مسیح) اون موقع که برای مامانا شعر خوندیم رو دوست  داشتم.(ژینو) وقتی حلوا ریخت و لباسم کثیف شد، ناراحت شدم ولی وقتی با دوستم ژینو لقمه خوردم، دوست داشتم. (سلوا) از شعر خوندن برای مامانا خوشم اومد و وقتی رفتم خونه و برنامه تمام شد، ناراحت بودم.(ترنم)

نوآموزان کلاس گل مریم

مامانم گفت باید لباس محلی بپوشیم. من چون لباس خودم کوچیک بود، از دختر خاله ام رو گرفتم و پوشیدم. منم فقط روسری داشتم، باباجونم برام لباس دوخت. به پیش دبستانی که وارد شدیم، از ما عکس می گرفتند. من لباسِ نفس رو خیلی دوست داشتم، چون صورتی بود. راستی هممون با پرچم کشورمون ایران عکس گرفتیم و یک نمایش خنده دار هم دیدیم. کیک های جشن خوشمزه بود و من خیلی دوست داشتم. سالن بازیمون چون با بادکنک و پرچم تزیین شده بود، خیلی قشنگ بود، من احساس خوبی داشتم. توی حیاط بازی کردیم و شعرهای ایران رو خوندیم «دو دو دو دو ایران،  دو دو دو دو ایران» لباس مهرنوش رو که دیدم، یاد زرشک افتادم و وقتی رفتم خونه به مامانم گفتم: «چرا به جای لباس، برام روسری خریدی؟» مامانم گفت: «خب حالا که دیگه جشن تموم شده.»

نوآموزان کلاس گل رز

ما هر روز سر صف سرود جمهوری می خوندیم و با سرودِ پرچم، ورزش می کردیم. با کمک دوستامون نقشه‌ی ایران درست کردیم و داخل اون جنگل ها، کوه ها، حیوونا و حتی آدم هاش رو هم چسبوندیم. با اثر انگشتای خودمون پرچم ایران رو رنگ زدیم و یاد گرفتیم که رنگ قرمز یعنی نمی گذاریم دشمن بیاد توی کشورمون، رنگ سبز یعنی کشور ما سرسبز و زیباست، سفیدش هم یعنی ما جنگ رو دوست نداریم و ا... وسط پرچم هم اسم خداست. گل هایی رو به رنگ پرچممون رنگ زدیم و باهاش حیاط پیش دبستانی رو تزیین کردیم. عکس های جاهای دیدنیِ کشورمون و شهرمون اصفهان و بعضی از صنایع دستی شهرمون رو هم دیدیم. یه عالم خوراکی های خوشمزه روز جشن خوراکی ها خوردیم. توی جشن اقوام، روژان و النا با زبان گرجی برامون حرف زدن، خانم شاکری و آیدا هم ترکی صحبت کردن، خاله مرمر هم لری حرف زد و شعر های شاد شهرهای مختلف رو هم گوش دادیم.

نظرات خوانندگان
تا کنون هیچ نظری درباره این مطلب ثبت نشده است
نظر جدید
نام*
ایمیل
نظر*

متن تصویر*