دبستان دخترانه مسرور اصفهان

رازداری

رازداری

چند کودک با یکدیگر مشغول بازی بودند ، ناگهان پیر زنی از دور پیدا شد و کودکی را از آن میان صدا کرد و لحظه یی چند با آن کودک نجوا کرد.

پس از آنکه کودک بازگشت هم بازی های او اصرار کردند که از صحبت او با آن زن مطلع شوند و به دور او حلقه زدند!

کودک از آنها پرسید:

آیا شما می توانید یک راز مهمی را پیش خود نگهدارید؟!

همه با صدای بلند فریاد کردند:

آری، آری!

کودک گفت:

من هم همینطور! 

نظرات خوانندگان
عالییییییییییییییییی
فوق العاده عاییییییییییییییی
نظر جدید
نام*
ایمیل
نظر*

متن تصویر*