دبستان دخترانه مسرور اصفهان

صفحه سوم

اردوی اصفهان گردی کلیسای وانک

گزارش اردوی اصفهان گردی

کلیسای وانک

نویسندگان: بشرا آمهدی، غزل یوسفیان (کلاس پنجم)

نقاشی: غزل یوسفیان (کلاس پنجم)

در ادامه اردوهای اصفهان گردی دبستان مسرور، قرار بود به منطقه جلفا برویم. همه مشتاق این اردو بودیم. هوا بارانی بود و نم نم باران می بارید. بچه ها در حیاط مدرسه صف کشیده بودند. سرکار خانم فصولی راهنمای گروه ما بودند،  کمی صحبت کردند و قوانینی که باید در آنجا رعایت کنیم را به ما گوش زد کردند.

با مینی بوس به منطقه جلفا رفتیم. کلیسا در آخر یکی از کوچه ها قرار داشت. به کلیسا رسیدیم. روبروی درب ورودی کلیسا یک مجسمه از خواجه خاچاطور بود. ایشان اولین دستگاه چاپ را به ایران آورد. خانم فصولی برای ما توضیح دادند نام منطقه جلفا از نام سرزمین اصلی ارامنه که قبل از مهاجرت به ایران و اصفهان در آنجا زندگی می کردند، گرفته شده است. این مهاجرت در زمان شاه عباس صفوی اتفاق افتاده است. بالای درب ورودی  کلیسا را نگاه کردیم، آن جا ساعت بزرگی بود که با نواختن زنگش، ساعت را به ما نشان می داد.

وارد فضای کلیسا شدیم. همه با دقت به بنای زیبا و آرامش بخش کلیسا نگاه می کردیم. این کلیسا تنها کلیسای خشتی و گنبد دار و کاشی کاری شده در دنیا است که نشان دهنده ی زندگی مسالمت آمیز ارامنه و مسلمانان اصفهانی می باشد و گنبد آن شبیه گنبد مساجد ایرانی است.

وارد کلیسا شدیم. تمام طاق و  دیوارها نقاشی شده بودند.  نقاشی ها درباره ی حضرت مسیح، روز رستاخیز و کتاب انجیل بود. یک منبر که دوازده  شمع به یاد بود دوستان حضرت مسیح اطراف آن قرار داشت هم آنجا بود. خانم نریمانی از همه ی بچه ها، کلاس به کلاس در کلیسا عکاسی کردند. بعد از کمی استراحت  به داخل  موزه ی وانک که کنار ساختمان کلیسا بود، رفتیم. آن جا چیزهای جالبی  را دیدیم، مثل پوشش کامل زنان ارمنی، تار مویی که بر روی آن با الماس توسط یک دختر ارمنی جمله ای اخلاقی نوشته شده بود و ما زیر میکروسکوپ دیدیم، اولین دستگاه چاپ، ظروف قدیمی، صلیب و کوچک ترین کتاب جهان. در آخربه فروشگاه کلیسا رفتیم و به دلخواه خودمان یکی از کارت پستال های تصاویر کلیسا و موزه را هدیه گرفتیم و با خط ارمنی به عنوان یادبود اسم هر کدام از ما را پشت کارت پستال نوشتند. بعد از خوردن بستنی به مدرسه بازگشتیم. ما از این اردو خیلی لذت بردیم.

اردوی اصفهان گردی حمام علی قلی آقا

گزارش اردوی اصفهان گردی

حمام علی قلی آقا

گزارش گروهی دانش آموزان پایه دوم

ما روز یکشنبه 16 اسفند 96 و ساعت ۱۰ صبح به همراه معلم های عزیزمان به حمام علی قلی آقا رفتیم و از آن جا بازدید کردیم. یک خانم راهنما برای ما صحبت کردند و گفتند مردم قدیم در خانه هایشان حمام نداشتند و برای حمام کردن به حمام های عمومی می رفتند، پول می دادند و حمام می کردند. حمام علی قلی اقا هم یک حمام خیلی قدیمی و جالب بود. مردم در زمان های قدیم در حمام به غیر از حمام کردن نماز می خواندند ، غذا می خوردند ، استراحت می کردند، قلیان می کشدند، ماساژ می گرفتند و خوش می گذراندند.

 مردم اول کفش هایشان را در جا کفشی می گذاشتند و سپس وارد حمام می شدند. حمام ها دوش نداشتند و با کاسه خودشان را می شستند. سقف حمام مثل کوه بود و دور تا دور حمام از کاشی های آبی و مشکی ساخته شده بود. آن جا چندین سکو وجود داشت، یکی از سکوها که از همه بزرگتر بود، به آن سکوی شاه نشین می گفتند. شاه ها و بزرگان یا خان ها آن جا استراحت می کردند و بدن آن ها را ماساژ می دادند. زمانی که تشنه می شدند از حوض کوچکی که داخل آن آب بود، می نوشیدند و موقع عیدها و شب یلدا داخل آن را پر از شربت می کردند. آن جا دیواری بوده که بر آن تکیه می دادند که  بالای آ ن سوراخی  بود که از آن آب می آمد و با ریختن روی بدن آن را ماساژ می داده.

یک مستطیل بزرگی هم دیدیم که مثل یک استخر بود. اسم آن خزینه بود و داخل آن آب گرم جمع می شده. آب حمام با سوخت چوب و زغال گرم می شد.  آب گرم از طریق تونلی که داخل آن پر از آتش بود، گرم می شد که به آن جا گرم خانه می گفتند. مردم روی زمین می نشستند و خود را کفی می کردند و با کاسه های آب گرم خود را می شستند. ما فهمیدیم روشنایی حمام با چراغ هایی بوده که داخل آن روغن حیوانی می ریختند.

به قسمت سفالگری رفتیم. استاد شیران سفالگری می کردند.  ما به کارگاه قلم زنی رفتیم. یکی از هنرمندان کشورم را دیدم که مشغول قلم زنی بود. کارهایش بسیار زیبا و قشنگ بود. ما آموختیم که برای قلم زنی  هنرمندان وقت و حوصله زیادی به خرج می دهند. استاد قلم زنی به ما گفتند: این وسیله  که دست من است،  یک قلم حکاکی است و طرح ها را  با قلم و چکش، بر روی ظروف مسی که داخل آن قیر ریخته ایم، ایجاد می کنیم. ما آموختیم که قلم زنی کار سختی است و کسی که هنرش را داشته باشد می تواند انجام دهد.