دبستان دخترانه مسرور اصفهان

صفحه آخر

شناسنامه نشریه دانش آموزی صبح مسرور

شناسنامه ی نشریه:

نشریه ی دانش آموزی صبح مسرور، پاییز 1395، سال سوم، شماره ششم، 8 صفحه، 1000 تومان

صاحب امتیاز: دبستان غیردولتی، دخترانه مسرور

مدیر مسئول: احسان فقیه

سردبیر: سمانه نیسانی

شورای تحریریه دانش آموزی: فاطمه امینی، هدی امینی، دیانا حسن زاده، ستایش شاه زمانی، پارمیدا صادقی، بشرا آمهدی، ریحانه بشیری، الینا بشیری، آیناز مسائلی، هستی شهریوری. با تشکر از دانش آموزان گروه پیش دبستانی و پایه ی اول و دوم

مصاحبه با دانش آموزان پیش دبستانی

  

تشنه می مانیم

مصاحبه با دانش آموزان پیش دبستانی

نقاشی: دانش آموزان پایه ی اول

سؤال‌ها به صورت تکی از هر کودک پرسیده شد و هیچکدام در جریان صحبت دوستشان نبودند.

اگه یک روز صبح بلند بشوم و ببینم آب نیست، آن وقت...

  زهرا احمدی: برم از شهرهایی که آب هست، آب بیارم و بخورم و دستام رو بشورم.

  حسنی کریم نژاد: دیگه آب نیست و از تشنگی می‌میریم.

  پریناز میرلوحی: صبر می‌کنم!

  سارینا قاسمی: باید به مادر بگم لیوان بده تا از رودخانه آب بیارم!

  النا صادقی: چیکار کنم؟!

  طهورا آقاجانی: باید برم شکایت کنم به اون آقاهایی که آب را قطع می کنند.

  زهرا آژده: من میرم آب می خَرم.

  آیدا عموزیدی: خوب از قبل یه بطری بزرگ آب کنیم. بعد هر وقت آب قطع شد از اون آب بخوریم و حموم کنیم و بقیه کارامونو بکنیم.

  هستی یزدانی: باید که زنگ بزنیم به آقای لوله‌کش که بیاد شیر آب رو درست کنه.

  فریناز زارعی: دست و صورتمون رو نمی تونیم بشوریم.

  صبا شهامت: تشنه می‌مونم.

  نازنین مبلغ: باید بریم ببینیم توی فاضلاب آب هست؟ ببریم توی کارخونه تمیز کنیم و بریزیم توی شیر.

  فاطمه کریم زاده: می‌تونیم بریم لب حوض دست و صورتمون رو بشوریم.

  کیمیا هاشمی: باید حرومش نمی کردیم.

  الینا بهرامی: باید به کارگرها بگیم درست کنند.

  پرنیا میرلوحی :چیکار کنم؟

  فاطمه حورا رستگار: می ریم زنگ می زنیم بیان درست کنند.

  باران مالکی: کجا برم؟!

  سنا ایمانی زاده: نمیتونم دست و صورتم رو بشورم.

  نازنین زهرا فریزاده: چون بعضیا اومدن استفاده کردن و یادشون رفته آب رو ببندن.

  زهرا ترابی: بعدش باید تحمل کنیم.

  فاطمه بهنوش: می‌گیم یه آقایی بیاد درست کنه.

  فاطمه مرادی: می تونیم بریم از رودخانه آب بیاریم.

  مهدیس ذوق: نمی تونیم آب بخوریم.

  بهار علیرضایی: آقاهه میاد درست می‌کنه.

  فاطیما نصیری: به خدا می گیم بیاد پایین؛ می گیم خدایا به ما آب بده تا خوشحال بشیم.

  زهرا سادات رجایی: باید صبر کنیم.

  یگانه زیلاب پور: یعنی یکی مثلا آب را باز گذاشته و یادش رفته ببنده.

  نگار دهقان: می رم دم حوض.

  مبینا بهنام زاده: باید که بریم به به همه بگیم آب را چرا باز گذاشتید؟! حالا دیگه آب نداریم.

  نیوشا آرش: تشنه می‌مونم.

  فاطمه سادات حسینی: هیچ کاری نمی‌کنم.

  مهرناز علیخانی: پس چه جوری آب بخوریم؟!

  فاطمه زهرا بستگانی: چکار کنم؟!

  هلنا بیتی: باید به آقایی که آب می آورد بگم آب نیست!

  بهار چایچی: باید بریم از لب دریا آب بیاریم.

  پریا مداح الحسینی: می ریم توی خیابون همه جا رو می گردیم تا پیدا کنیم.

  ستایش جیران: می گم وای آب نیست، چیکار کنم؟!

  تلما محمدی: خوب حیوونا می‌میرند.

  نگار زارعان: اگه از قبل بطری آب گرفته بودیم، می تونستیم دستامونو باهاش بشوریم.

  پردیس ذوق: آب نمی تونیم بخوریم.

  درسا اکبری: می گیم مامان چرا آب نیست؟ چرا آب قطعه؟!

  آیناز افضل: چی می شه؟!

  ستایش رجب زاده: بعدش می ریم ظرفا را بیرون می شوریم.

  مبینا زنگ زر: یعنی اینکه آب قطع شده، اونوقت آب معدنی می خوریم.

  آیدا افاضل: نمی تونیم دستامونو بشوریم.

  دیانا کسرایی: آب قطع می شه و نمی تونیم آب بخوریم.

  نیلوفر میر عابدینی: اگر جایی آب بود می ریم میاریم.

  ترنم انصاری: تشنه می مونم، بعد وقتی آب نبود خدا برامون آب می فرسته.

  پرنیا حیدری: می رم پدر و مادرمو بیدارشون می کنم و بهشون می گم.

  آیدا جعفری : چه جوری دست و صورتمو بشورم؟

  فاطمه یاس غاضری: می ریم از چاه آب میاریم!