صفحه پنجم
در قلب کوچک من جا داری
در قلب کوچک من جا داری
مصاحبه گران: فاطمه جان نثاری (کلاس چهارم) و مهدیه رفیعیان (کلاس چهارم)
مصاحبه با خدمتگزار دبستان، سرکار خانم عباسی
قرار شد با خانم عباسی، خدمتگزار زحمتکش دبستان مصاحبه ای انجام دهیم. به او گفتیم که هر زمان که خواست کمی استراحت کند، چند لحظه ای به ما وقت مصاحبه بدهد.
چه سالی به دنیا آمدید؟
سال 1348
چه ساعتی به مدرسه می آیید و چه ساعتی مدرسه را ترک می کنید؟
معمولا ساعت 5:30 صبح به مدرسه می آیم و تا ساعت 5 بعد از ظهر به کارم مشغول هستم.
در مدرسه به چه کارهایی مشغول هستید؟
بیشتر کارهای من مرتبط است با نظافت و تمیز کردن مدرسه است.
کدام قسمت از کارتان را با علاقه بیشتر انجام می دهید و کدام قسمت از کارتان خسته کننده تر است؟
کلاس های تان را که تمییز می کنم با علاقه تمییز می کنم. ولی وقتی باد برگ درخت ها را روی زمین می ریزد، جارو کردن برگ ها برایم بسیار سخت است.
خاطره انگیزترین لحظات شما در مدرسه چه زمانی است؟
روزهایی که جشن در مدرسه برگزار می شود. به خصوص جشن اول مهر.
دوست دارید بچه ها چگونه از شما تشکر کنند؟
دوست دارم بچه ها با ادب و مرتب باشند. روی زمین آشغال نریزند. وقتی می بینم که کلاس هایتان را تمییز نگه می دارید دعایتان می کنم.
شما خودتان چند فرزند دارید و هر کدام به چه کاری مشغولند؟
تنهایک فرزند دختر دارم. دخترم مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران دارد و فوق لیسانس همین رشته را از دانشگاه صنعتی اصفهان گرفته است. ایشون حافظ قرآن هستند. یکساله که ازدواج کرده و همسرش مهندسی برق دارند.
در زندگی چه چیزی به شما آرامش می دهد؟
دیدن شما بچه ها به من آرامش می دهد. همینطور حجابتان که کامل می شود و نماز که می خوانید من آرامش می گیرم.
بهترین دوست شما در مدرسه چه کسی است؟
من با خانم علیپور، مدیر مدرسه و تمام کادر دفتری رابطه ی بسیار خوب دارم.
زیباترین جمله ای که از دانش آموزان شنیده اید چه جمله ای بوده است؟
یک بار یکی از بچه های کلاس اول به من گفت: خانم عباسی! تو در قلب کوچک من جا داری. آن روز حس خیلی خوبی داشتم.
چه آرزویی دارید؟
آرزو دارم که تمام دخترها و پسرها با معدل عالی دوران مدرسه را تمام کنند و بعد وارد دانشگاه بشوند.
از سه سالگی شروع کردم
از سه سالگی شروع کردم
دانش آموز پیش دبستانی، دبستان مسرور چند سال است که به صورت جدی در حال آموختن زبان انگلیسی است. قرار شد با این دانش آموز مصاحبه ای انجام بدهیم تا بیشتر با او آشنا شویم.
- اسمت چیست و چند سال داری؟
حسنی مختاریان، 6 سال
- از چند سالگی آموختن زبان انگلیسی را شروع کردی؟
از سه سالگی
- چند ترم زبان انگلیسی خواندی؟
12 ترم، 9 ترم نونهالان و 3 ترم کودک
- معنی چند تا کلمه انگلیسی را بلدی؟
400 تا کلمه
- چندتا کلمه بلدی بنویسی؟
30 تا
- چه زمانی کلاس زبان می روی؟
عصرهای شنبه و دوشنبه
- در خانه بیشتر چه کسی با شما زبان کار می کند؟
بیشتر مادرم با من زبان کار می کند.
- چندتا کلمه فارسی می گویم، انگلیسی آن را بگو: دست، مداد، کیف
hand- pencil- bag
- hello
hello
- How are you?
I'm fine, thank you
- وقتی بزرگ شدی، دوست داری چه کاره بشوی؟
دوست دارم دکتر باشم
-اتفاقا زبان انگلیسی در پزشکی خیلی کاربرد دارد. برایت آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم همیشه در درس هایت پیشرفت کنی.
مصاحبه گر: علی اسدی
روز معلم
روز معلم
نویسنده: زهرا معصومی (کلاس ششم)
نقاشی: ستایش شاه زمانی (کلاس اول)
روز شهادت استاد مطهری را روز معلم می نامند. امسال این روز، روز ولادت امیرالمومنین و روز پدر نیز هست. در این روز ما از معلمان مهربان و دلسوزمان که یک سال از ایشان درس های زندگی را آموختیم، تشکر و قدردانی می کنیم، این روز را برای معلمانمان جشن می گیریم و شادی هایمان را با هم تقسیم می کنیم.
اگر معلم فقط یک کلمه به ما بیاموزد، تا آخر عمرمان نمی توانیم آن را جبران کنیم. معلمان مانند مادر دوم ما هستند و باید همیشه قدردان آن ها باشیم. ایشان چون باغبانی مهربان برای نونهالان باغ علم، زحمت می کشند تا آنها را مانند درختی پربار برای فردا به بار آورند.
ما هیچ وقت نمی توانیم زحمات بسیار این معلمان را جبران کنیم. پس بیایید همه با هم سعی کنیم هیچ وقت طوری برخورد نکنیم که از دست ما ناراحت شوند و همیشه سپاسگزار آن ها باشیم.