لطیفه های دانش آموزی
لطیفه های دانش آموزی
کلاس علوم
معلم:سعید! دو حیوان دوزیست نام ببر.
سعید: قورباغه و برادرش.
من هم امید ورام
معلم : علی امیدوارم که دیگه نبینم موقع امتحان از روی دست کسی نگاه می کنی !
علی: آقا من هم امید وارم که شما نبینید !
هندوستان
معلم : بگو ببینم هندوستان کجاست؟
دانش آموز: آخه خانوم چرا هر چی گم می شه از ما می پرسید؟
یزگرد سوم
معلم تاریخ با عصبانیت از شاگرد پرسید:چه کسی یزد گرد سوم را کشت؟
شاگرد با ترس جواب داد: آقا به خدا من بی تقصیرم.
تقویم
روزی دانش آموزی به مغازه رفت و گفت: آقا تقویم دارید؟
فروشنده: بله، چه تقویمی می خواهید؟
دانش آموز : هر تقویمی که بیشتر تعطیلی داشته باشد!
خوردن هندوانه
خواهر کوچکتر: خواهر جان خجالت نمیکشی، این هندوانه بزرگ را تنهایی خوردی و فکر من نبودی؟
خواهر بزرگتر: بر عکس خواهر،همه اش به فکر تو بودم که مبادا یک دفعه سر برسی!
خوراکی
مجید: تو هر وقت در خانه سر یخچال می روی چی میخوری؟
عباس: کتک!