مهارت های زندگی شیرین
مهارت های زندگی شیرین
سمیرا مرادی
کارشناس ارشد مشاوره
نقاشی: ریحانه زادهوش (کلاس دوم گل ارکیده)
کم و بیش هر انسانی در موقعیتهای بحرانی بسیاری قرار گرفته و هر روزه در معرض تصمیمها و رفتارهای ناگهانی گوناگونی قرار دارد. این بحرانها فشار روانی و هیجانی بسیاری به انسانها تحمیل میکنند و بدیهتا فردی که مهارتهای بیشتری برای تصمیم گیری یا رفتار در فشار روانی دارد، در بحرانها میتواند رفتار مناسب تری پیش گرفته و مشکلات و پریشانیهای زندگی را بهتر مدیریت کند. به طور مثال در شرایط برابر، فردی که مهارتهای کمکهای اولیه را کسب کرده، در مواجهه با تصادف، معمولاً سریعتر و موثرتر عمل میکند. کودکان نیز اگر مهارتهای زندگی مانند مهارت حل مسئله را از دوران خردسالی کسب کنند معمولا در شرایط نابسامان روحی میتوانند بهتر و موثرتر عمل نمایند. حل مسأله یکی از مهارتهای زندگی است که از یک دیدگاه شامل مراحل زیر میباشد:
1. پیدا کردن مسأله واقعی. پاسخ به این سوال که واقعا مسئله چیست؟
2. بارش فکری. همه ی راه حل هایی که به فکرمان میرسد، بدون در نظر گرفتن منطقی بودن یا نبودن آن، بیان شود.
3. بررسی راه حل ها.
4. انتخابعملیترین و منطقیترین راهحل.
5. اجرای راه حل.
6. ارزیابی راه حل استفاده شده. در این مرحله راه حل استفاده شده را از نظر فایده، کارآیی و اینکه چه نقطه ضعفهایی وجود داشته بررسی میشود تا در موقعیتهای مشابه آتی بتوان بهترین راه حلها را به کار برد.
در ادامه مثالی از دو دانشآموز به نامهای شیرین و سیمین آمده است. شیرین با مهارتهای زندگی آشنا بوده ولی سیمین با مهارتهای زندگی آشنا نیست:
صبح هنگام سیمین از خواب بیدار میشود. خسته از میهمانی شب گذشته، به خاطر میآورد که تکلیف ریاضی خود را فراموش کرده و انجام نداده است. کمی وقت هست تا سرویس مدرسه برسد. سیمین شروع به گریه کردن میکند. پشت سرهم تکرار میکند «وای! تکلیف ریاضی!» و «خانممان دعوایم میکند.». سیمین بیقرار است (هیجان ناخوشایند). مادر سیمین که از رفتار او کلافه شده، به او میگوید اتفاق خیلی مهمی نیافتاده که این همه بیتاب است (انکار هیجان). سیمین همانطور به رفتارش ادامه میدهد (عدم مواجهه با هیجان ناخوشایند) وکمی بعد میگوید که حالت تهوع دارد (علائم بدنی شدید اضطراب) پس از مدتی دچار دل درد میشود (تشدید علائم بدنی اضطراب) و میگوید نمی خواهد به مدرسه برود (رفتار اجتنابی). مادر سیمین او را راهی مدرسه میکند و قول میدهد که تلفنی از خانم معلم بخواهد به سیمین فرصت دوباره بدهد. سیمین دانشآموز وظیفه شناسی است و به ندرت پیش میآید که تکلیفی را فراموش کند، به همین دلیل معلم او را میبخشد. اما از او میخواهد که راه حلهای احتمالی برای اینکه این اشتباه تکرار نشود را پیدا کند و از او میخواهد از مشاور مدرسه کمک بگیرد. سیمین که بیحوصله است به مشاور مدرسه مراجعه نمی کند (نادیده گرفتن مسئله). او سر کلاس هنوز احساس بدی دارد و نمیتواند درست به درس گوش دهد (رفتار اجتنابی باعث تداوم اضطراب میشود). آن روز، روز بسیار بدی برای سیمین بوده است. بعد از برگشتن از مدرسه عصبانی و بیحوصله است. از حرف زدن با مادر خودداری میکند. تکالیف آن روز را دیرتر انجام میدهد و اول به بازی و دیدن تلویزیون میپردازد تا احساس بهتری پیدا کند (رفتار اجتنابی). این تاخیر باعث میشود فردای آن روز اشتباهات بیشتری در تکالیفش دیده شود. سیمین به خاطر تکرار اشتباهش از دست خودش عصبانی شده و نگرانی او زیادتر میشود (تشدید هیجان ناخوشایند) و این نگرانی باعث میشود هر بار بیشتر دچار اشتباه گردد.
در یک روز مشابه وقتی شیرین از خواب بیدار میشود، خسته از میهمانی شب گذشته به خاطر میآورد که تکلیف ریاضی خود را فراموش کرده و انجام نداده است. شیرین شروع به گریه کردن میکند. پشت سرهم تکرار میکند «وای! تکلیف ریاضی!» و «خانممان دعوایم میکند.». شیرین بیقرار است (هیجان ناخوشایند). زمانی که مادر از او علت گریه را میپرسد، شیرین میگوید که دلشوره دارد (علائم بدنی اضطراب) چون تکلیف ریاضی اش را انجام نداده است (پیدا کردن مسئله) و از ناراحت شدن معلم نگران است (دیدن هیجان اضطراب). شیرین موضوع را بیشتر برای مادرش شرح میدهد (بررسی مسئله). هر دوی آنها دنبال راه حل میگردند (بارش فکری) به نظر میرسد هرچند تا آمدن سرویس مدرسه کمی وقت هست، اما این مدت برای انجام تکلیف کافی نیست (حذف راه حلهای غیر عملی). مادر از شیرین میخواهد که بدون نوشتن تکلیف به مدرسه برود و قول میدهد که تلفنی از خانم معلم بخواهد به او فرصت دوباره بدهد. شیرین با اینکه ناراحت است ولی به مدرسه میرود (اجرای راه حل با وجود هیجان ناخوشایند). شیرین هم دانشآموز وظیفه شناسی است و به ندرت پیش میآید که تکلیفی را فراموش کند. به همین دلیل معلم از او میخواهد که راه حلهای احتمالی برای اینکه این اشتباه تکرار نشود را پیدا کند و از او میخواهد از مشاور مدرسه کمک بگیرد. شیرین با وجود بیحوصلگی به مشاور مدرسه مراجعه میکند. از او میپرسد که علت فراموش کردن تکلیفش چه بوده؟ بعد از شرح ماجرا، مشاور رفتار صبح او را تایید کرده و از نحوه ی برخورد او با مسئله رضایتمند است. مشاور به او میگوید که اشتباه کردن امری طبیعی است و ارتباطی به شخصیت او ندارد و صرفا با کسب مهارت لازم تکرار نخواهد شد. او شیرین را به خاطر فرار نکردن از احساس شرم و نگرانی و درک موقتی بودن آن تشویق میکند. پس از بررسی مسئله هر دو متوجه میشوند که به خاطر مهمانی شب گذشته، او از مرور برنامه ی روز بعد باز مانده (پیدا کردن مسئله) و از این به بعد خوب است تکالیف روزانه اش را پیش از مهمانی مرور کند (پیدا کردن راه حل منطقی). و در صورت تکرار شرایط این روش را ارزیابی کرده و اگر کارگر نیفتاده باشد به دنبال راه حل جدید بگردد (ارزیابی).
با مقایسه دو دانشآموز به نظر میرسد گرچه در نهایت هر دو بدون انجام تکلیف به مدرسه رفتند، اما این بحران برای سیمین مسئله ساز شد ولی برای شیرین تبدیل به فرصتی برای رشد گردید. قرار گرفتن در حالتهای هیجانی شدید طبیعی است اما شیرین که با مهارت حل مسئله آشناست به احتمال بیشتری میتواند با موفقیت مسئله ی خود را حل کرده و از تکرار آن پیشگیری نماید.