جشن عبادت
جشن عبادت
نویسندگان: نازنین اشجع، شادی علیپور (کلاس سوم)
نقاشی: هستی عشاقی (کلاس سوم)
آن روز فرا رسید. به سالن موسسه علی بن ابیطالب (ع) رفتیم. همراه خانم محمدی به مسجدی که طبقه بالا قرار داشت، رفتیم. چادر نمازمان را بر سر کردیم. من خیلی طرح چادرها را دوست داشتم. همراه با حاج آقا نماز چهار رکعتی خواندیم. او با صدای بلند و ما هم پشت سرش زمزمه می کردیم. بعد از خواندن نماز به طبقه پایین آمدیم و به صف ایستادیم. با صف به سمت در ورودی سالن جشن رفتیم و قرآن را بوسیدیم و از زیر آن رد شدیم. در این هنگام از ما فیلم برداری و عکاسی می کردند. با ذوق فراوانی روی صندلی های شماره گزاری شده، نشستیم. خانم مجری برای ما در مورد جشن عبادت، سن تکلیف، محرم و نامحرم و این که ما دیگر بزرگ شده ایم و بهتر می توانیم با خداوند راز و نیاز کنیم و ما چند سال زودتر از پسرها به تکلیف می رسیم که این باعث افتخار ما دخترهاست؛ صحبت کردند. بعد حاج آقایی که روشن دل بودند، دعوت شدند. ایشان کارهای جالبی انجام می دادند، مثلا داستانی تعریف کردند که ما دانش آموزان باید جواب می دادیم چه اتفاقی افتاد؟! و همچنین مسابقه ای بین پنج نفر از دانش آموزان اجرا کردند. ما از برنامه های قشنگ حاج آقا لذت بردیم. بعد خانم مجری از ستایش و مهشید برای خواندن قرآن و ترجمه دعوت کردند. حالا نوبت ما شد تا شعرهایی که تمرین کرده بودیم را بخوانیم. ابتدا دو کلاس سوم بروی صحنه رفتیم، شعر گل و گلدون را خواندیم و بعد به ترتیب شعر کلاس خانم مرادمند و خانم حسینی اجرا شد. خانم مجری گفتند دو بخش جذاب جشن مانده. اولین بخش هیجان انگیز جشن، گرفتن جایزه ها، سجاده، کیف نماز و البته عکس جشن تکلیف که با ذوق زیادی منتظرش بودم از دستان خانم علیپور و خانم استکی بود. بعد از تشکرهای فراوان و عکس دست جمعی نوبت به پذیرایی رسید. در آخر نمایش عروسکی جالبی درباره رسیدن به سن تکلیف، فرشتگان مهربان و شیطان اجرا کردند که من محو دیدنش شده بودم. از نمایش متوجه شدم اشتباه های کوچک، کم کم بزرگ و بزرگ تر می شوند و حتی اگر یک دختر نماز خوان و مودب باشم، اما اتاقم کثیف باشد این مرا بد جلوه می دهد و همیشه این یادم می ماند.