دبستان دخترانه مسرور اصفهان
فعالیت هوش بدنی1فعالیت روانشناختی1فعالیت آموزشی1فعالیت سلامت1

لطیفه های دانش آموزی 1

گوش سوخته

معلم:مسعود! چرا گوش هایت تاول زده؟

مسعود:آقا برای این که همین الان یک خبر داغ شنیدم!

جغرافیا

معلم:بگو ببینم هندوستان کجاست؟

شاگرد:آقا چرا هر چه گم می شود از ما می پرسید؟!

گدا

گدایی به مرد پولداری رسید و گفت: آقا لطفاً 200 تومان به من بدهید تا با اتوبوس  به منزل بروم.

پولدار گفت: می بخشید، من فقط 10000 تومانی دارم.
گدا گفت: اشکالی ندارد، مجبورم با آژانس بروم!

تلویزیون

اولی: اگر تلویزیون روشن نشد، چی کار کنم؟
دومی: هلش بده، بذار کانال دو!

شغل پدر

اولی : پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد! 

دومی : مگه پدرت چه کاره است؟ 

اولی : پلیس!!

سلمانی

کچلی به سلمانی میرود همه نگاهش می کنند

میگه : چیه ؟ اومدم آب بخورم !!

بچه همسایه

از یک نفر می پرسند: چند تا بچه داری؟

چهار تا از انگشتانش را نشان می دهد می گوید: سه تا

همه تعجب می کنند و می گویند: اینها که چهار تاست

او انگشت کوچکش را نشان می دهد و می گوید: این بچه همسایه مان است،ولی همیشه خانه ماست.

نظرات خوانندگان
باسلام دستتان درد نکند خیلی جالب بود
نظر جدید
نام*
ایمیل
نظر*

متن تصویر*