معایب و مشکلات تک فرزندى (قسمت دوم)
معایب و مشکلات تک فرزندی
سمیرا مرادی
کارشناس ارشد مشاوره
طبق تحقیقات انجا م شده، تاکنون هیچ مشکل یا اختلالى شناخته نشده است که علت آن تک فرزند بودن باشد. کمترین کسانى که به مراکز روا ن پزشکى مراجعه می کنند تک فرزندها هستند . تک فرزندى به خودى خود هیچ عیبى ایجاد نمی کند و باعث به وجود آمدن هیچ مشکلى در فرزندان نمى شود. درواقع نوع و روش تربیتى والدین است که می تواند باعث به وجود آمدن مشکلاتى در این فرزندان بشود . تعداد فرزندان به تنهایى تأثیرى روى روند رشد و شکل گیرى شخصیت آن ها ندارد و نمی تواند باعث بروز اختلالات و بیمار ى هاى روانى بشود .-ادامه مطلب-
حتى این تفکر که تک فرزندها به دلیل نداشتن خواهر یا برادر حس رقابت کمترى دارند، در تحقیقات ثابت نشده و هیچ نشانه اى دال بر این موضوع یافت نشده است . مسئله مهم و تأثیرگذار در شکل گیرى شخصیت تک فرزندها، روش تربیتى والدین و نحوه برخورد آ ن ها با فرزندشان است . نکته جالبى که در تحقیقات به آن دست یافته اند این است که تک فرزندها نکات مثبت بیشترى نسبت به سایر بچه ها دارند، چراکه با بزرگترها بیشتر دم خور بوده اند و دایره لغات وسیعتر و رفتار بالغانه ترى پیدا کرده اند؛ ولى متأسفانه برخى از والدینى که، به هر علت، تنها یک فرزند دارند، گاهى به دلایل خاصى مثل دلسوزی هاى بى جا براى فرزند، داشتن انتظارات وتوقعات بیش از حد توان فرزند، وابسته نمودن خود به فرزند و یا بالعکس، روش هاى تربیتى نادرستى را در پیش مى گیرند که در نهایت باعث به وجود آمدن مشکلاتى در زندگى تنها فرزندشان مى شود. به طور خلاصه مى توان به برخى از مشکلاتى که براى این گونه فرزندان ب هوجود مى آید اشاره کرد:
1)گاهى رفتار و توقعات والدین به شکلى است که تک فرزندان و فرزندان اول، احساس مسئولیت زیادى پیدا مى کنند. و در نتیجه ، این فرزندان خودشان را مسئول حفاظت از قوانین، ارز ش ها و توقعات خانواده و حتى اقوام و فامیل مى دانند. آن ها تصور مى کنند که همیشه باید کاملاً مفید و ثمربخش باشند و نسبت به والدین شان و کلیه اعضاى خانواده و اقوام احساس مسئولیت مى کنند. آن ها حتى به اشتباه خودشان را مسئول برطرف کردن نقایص و کاستى هاى والدین مى دانند و دائم در پى این هستند که نیازهاى عاطفى و یا آرزوهاى برآورده نشده آن ها را برآورده نمایند . گاهى آ ن ها به اشتباه نقش والدى را که غایب یا بى کفایت است برعهده مى گیرند و مى خواهند خلأ او را پر کنند.
2)اگر والدین با روش هاى صحیح فرزندپرورى آشنا نباشند، ممکن است که بیش از حد به فرزند یا فرزندان شان محبت و توجه کنند. این افراط در محبت و توجه کردن مثل افراط در هر کار دیگر نتایج خوبى دربر ندارد . این محبت افراطى، هم می تواند نسبت به کودک تک فرزند باشد ، هم مى تواند نسبت به کودکانى باشد که در خانواده هاى چندفرزندى زندگى می کنند. به هر صورت تأثیر مخرب آن براى همه یکسان است . فرقى نمى کند که بچه اول، تک فرزند یا بچه آخر باشد، به هر حال بچه اى که بیش از حد مورد توجه و محبت قرار مى گیرد روند رشد شخصیتى درستى نخواهد داشت، و این مى تواند در خانواده هاى چند فرزندى هم اتفاق بیفتد.
اما اغلب تک فرزندها یا حتى فرزندان اول به دلایلى مورد توجه خاص والدین و اقوام قرار مى گیرند و معمولاً والدین فکر مى کنند که چون فقط همین یک فرزند را دارند، پس باید هرچه خواست برایش تهیه کنند و هر کارى که گفت انجام بدهند . آن ها فکر می کنند باید کارى کنند که همه چیز به میلِ او باشد، هرطور خواست رفتار کند و همه چیز برایش مجاز باشد . گاهى والدین تصور می کنند نباید هیچ محدودیتى براى تک فرزندِ خود قائل شوند . آن ها تصور می کنند که چون همین یک بچه را دارند مى توانند تمام سرمایه هاى مادى و معنوى خود را در اختیار او بگذارند، و متأسفانه این براى رشد شخصیت فرزند بسیار بد است.
3) گاهى والدین از طرف دیگرى زیاده روى مى کنند و نظم، سختگیرى، اجبار، و تربیت هاى بسیار سخت و نظام دار را به شکلى تعدیل نشده و افراطى بر فرزندان شان اعمال مى کنند. این روش تربیتى هم آثار مخرب و نامطلوبى دارد. هر یک از این رفتارها، یعنى محبت و رسیدگى بیش از اندازه یا سختگیرى و انتظارات بیش از حد، مى تواند به فرزندان آسیب برساند.
4) در اغلب موارد تک فرزندان در مرکز توجه اقوام و خویشاوندان هستند . معمولاً پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و حتى دیگر خویشاوندان براى تک فرزندان انرژى و زمان زیادى صرف می کنند و آن ها را بیشتر از سایر فرزندان مى پذیرند. هرچه تک فرزندان انتظارات دیگران، خصوصاً والدین، را بیشتر برآورده کنند از حمایت و در نتیجه امنیت و آرامش بیشترى برخوردار خواهند بود . تک فرزندان ناخودآگاه به سویى رانده می شوند که دائم سعى مى کنند کلیه آرزوها و امیدهاى والدین و اقوام را برآورده کنند . آن ها سریع درمی یابند که هرچه بیشتر پیشرفت کنند و دستاوردهاى چشمگیرترى داشته باشند، بیشتر مورد تحسین و تشویق خانواده قرار خواهند گرفت. البته این مسئله در مورد خانواد ه هاى چند فرزندى نیز صادق است، ولى در مورد خانواده هاى تک فرزند از شدت بیشترى برخوردار است. برخى والدین توجه نمى کنند که اگر قرار باشد تنها فرزندشان تمام خواست هاى افراد خانواده و اقوام را برآورده کند، فشار زیادى به او وارد مى شود. اگر مادر، پدر، مادربزرگ، خاله، دایى و ... هرکدام انتظار داشته باشند که او آرزوهایشان را برآورده کند، مثلاً دکتر شود، مهندس شود، پروفسور شود، پولدار شود و ... به تک فرزند القا مى شود که او باید به خواسته هاى همه پاس پخ بدهد . در نتیجه فشار بسیار زیادى را روى خود احساس مى کند و زیاده از حد تلاش مى کند تا همه را از خود راضى نگه دارد. در خانواده هایى که چند فرزند دارند بار خواسته هاى والدین و اقوام روى همه فرزندان تقسیم مى شود، که اگر یکى نتوانست به آن خواست ها جواب بدهد، شاید دیگرى بتواند؛ ولى تک فرزندها تمام این بار را به تنهایى به دوش مى کشند و این مى تواند براى آن ها مشکل زا باشد؛ و هر نوع نشان ه اى از ضعف یا آسیب پذیرى می تواند به این معنى باشد که این تک فرزند نمى تواند رؤیاهاى خانواده را به فعلیت درآورد . اگر والدین توانمندى هاى تک فرزندشان را نشناسند و به آ ن ها بها ندهند و براى توانمندى ها و تلا ش هایش ارزش کافى قائل نشوند، او احساس ناامنى می کند، علاقه مندى ها و انگیزه هایش را براى تلاش از دست مى دهد و در نهایت گوشه گیر مى شود.
5)مسئله دیگر این است که انسا ن ها همیشه افرادى را به عنوان فرد مهم در زندگی خود دارند که تأثیر زیادى روى رفتار آ ن ها مى گذارد. این فرد مهم مى تواند پدر، مادر یا سایر اعضاى خانواده مثل پدربزرگ، عمو، خاله، دایى و ... باشد. کودکان معمولاً مى خواهند که این فرد مهم را راضی نگه دارند.در نتیجه تمام تلاش خود را می کنند که خواست هاى او را برآورده کنند؛ همیشه به نوعى خود را مسئول مى دانند که در او احساس رضایت ایجاد کنند، در حالى که اصلاً لزومى ندارد که کسى را تا این حد از خود راضى نگه داریم. هر فرد یک انسان مستقل است که خواسته ها و نیاز هاى مخصوص به خود را دارد و لزومى ندارد که امیال خود را فداى دیگران کند، اما متأسفانه معمولاً این اتفاق می افتد و بچه ها مخصوصاً تک فرزندها، بیش از حد تلاش مى کنند و بی ش از حد به خود فشار می آورند تا رضایت این افراد را جلب کنند . این قضیه ممکن است براى همه پیش بیاید و ارتباطى به تعداد فرزندان خانواده ندارد . اما اگر والدین و اقوام تک فرزندها با اصول اولیه تربیت کردن فرزند آشنا نباشند، به دلیل این که تمام توجه خود را روى او متمرکز مى کنند، خواسته یا ناخواسته او را به این راه مى کشند و متأسفانه این مسئله فشار زیادى روى تک فرزندها وارد مى کند. مشکل دیگرى که مى تواند به وجود بیاید، این است که اگر ارتباط بین زوجین ضعیف یا تخریب شده باشد، ممکن است یکى از والدین به اشتباه با تک فرزندش ائتلاف و علیه والد دیگر موضع گیرى کند، یا ممکن است تک فرزند به اشتباه خود را مسئول اختلاف والدینش بداند و بخواهد که ارتباط بین زوجین را اصلاح و تقویت نماید. این مسئله مرزهاى ضرورى بین والدین و فرزند را می شکند، در نتیجه فرزند خودش را مجاز مى داند که براى والدینش تعیین تکلیف کند . فرزند از نقش فرزندى خارج شده و به نقش یک بزرگسال والد و مسئول درمى آید.
چنین تغییر نقش هایى به هیچ عنوان سازنده نیست . فرزند باید در نقش فرزندى باقى بماند و دوران کودکى، نوجوانى و جوانى خود را به صورت طبیعى طى کند . مسائل بزرگسالان و والدین به خود آن ها مربوط است، آن ها باید خودشان، بدون دخالت دادن فرزند مسائل خود را حل کنند . والدینى که مشکلات شان را در حضور کودکان مطرح مى کنند و بدتر از آن کودکان را نیز درگیر مسائل خود مى کنند، والدینى ضعیف هستند که بلوغ و پختگى لازم براى والد بودن را ندارند . آن ها از حل مسائل بین خودشان عاجز هستند و در این ضعف، کودکان را مستمسک قرار مى دهند. این مسائل در هر خانواده اى می تواند رخ دهد ولى معمولاً امکان این که تک فرزندان درگیر چنین تله هایى شوند بیشتر است. نتیجه دیگر این مسئله کوچک شدن و کم اعتبار شدن والدین نزد فرزندان است که اثر منفى و بسیار مخربى بر پرورش و تربیت روانى و اخلا قى کودکان خواهد داشت . حتى وقتى تنها یکى از والدین در ذهن کودک کوچک شود درواقع هر دو والد در ذهن او بى اعتبار خواهند شد . او تکیه گاه هاى مهم و قابل اعتماد فکرى و روانى و اخلاقى خود را از دست خواهد داد و امکان گرایش به الگوهاى خارج از خانواده که ممکن است به اندازه والدین قابل اعتماد نباشند در او افزایش خواهد یافت. باید به تک فرزندان (و همه فرزندان) آموزش داده شود که هرگز خود را مسئول رفع اختلافات والدین ندانند، در اختلافات آن ها وارد نشوند و خود را مسئول نقایص، کاستى ها و سرخوردگى هاى آن ها به شمار نیاورند.
منبع:
کتاب " تک فرزندی: آیا داشتن تنها یک فرزند مشکل زا است؟" . تألیف دکتر الهام شیرازی. انتشارات قطره