دوستی من با قلم
دوستی من با قلم
امیر اکبری
سردبیر روزنامه اصفهان امروز
قلم را دوست دارم.
چون من را به اندیشیدن وادار میکند.
و برای اندیشیدن به مطالعه نیاز دارم.
پس قلم من را به آگاهی فرا میخواند.
از 9 سالگی مشتری ثابت روزنامهفروشیها شدم.
از روزی که از «دانشمند» و «دانستنیها» گرفته تا «گلآقا» و «طنز و کاریکاتور» من را به دنیای هزار رنگ ورقهای کاهی و مجلات آن روز پرتاب کردند. هنوز هم بوی مجلات کاهی قدیمی پدرم که تاب گذر زمان را نداشتند و کاغذشان به زردی رفته بود برای من پرشکوهترین خاطرات کودکی را زنده میکند.
بزرگتر که شدم خواب و خوراک روزانهام روزی 10-15 روزنامه و مجلهای بود که به هر شکل ممکن از پولتوجیبیام میخریدم و وقتیکه پولم تمام میشد با استفاده از علاقه پدر و مادرم به نشریات، باقی را به نام آنان و به کام خودم تهیه میکردم.
قلم را دوست دارم.
چون همراه 25 سال از بهترین دوران زندگی من بوده است. تا امروز که از گذر سالهای طولانی حرفهام هم به قلم وابستگی دارد و زبام تا شام با قلم همراهم وبا این کار زندگی میکنم...
وامروز پسر ششسالهام که گامبهگام در روزگار شیرین کودکی پیش میرود، قلم را دوست دارد.
4 نشریه ماهانه مشترک است و پول توجیبیاش را کتاب میخرد. پولش که تمام میشود بهانهای جور میکند تا برایش کتاب بخریم. تازگیها هم میگوید:«میخواهم خبرنگار شوم»
و من تصویر زندگی 25 سال گذشته خودم را در برق نگاهش میبینم.
قلم را دوست دارم.
چونکه من را با تحریریه و پایه گذاران فهمیده و شاد «صبحِ مسرور» آشنا کرد.
به بزرگی و زیبایی کار و نشریه شما غبطه خوردم. نشریه پرافتخاری که آرزو داشتم میتوانستم در دوران کودکی ذره کوچکی در جایی مانند آن نقش داشته باشم.
و امروز شما قلم را دوست دارید.
قلمی که پروردگار مهربان نیز به آن قسمخورده است.
به قلم و به آنچه مینویسد.
و اگر اجازه دهید، من همقلم به دست بگیرم و برایتان بنویسم...