پیش از هر چیز با خود مهربان باشیم
پیش از هر چیز با خود مهربان باشیم
سمیرا مرادی
کارشناس ارشد مشاوره و مشاور شعبه 1
امروزه موضوع تربیت، از جمله دغدغه های مهم هر خانواده ای است. از یک سو سطح سواد و دانش اولیا نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است و از سوی دیگر تربیت کودکان امروز، پیچیدگی های بیشتری دارد. بسیاری از والدین تلاش می کنند تا فرزند خود را متناسب با نیازهای روز و متفاوت با گذشته تربیت کنند و در این باره وقت، پول و انرژی زیادی صرف می کنند. با این وجود بعضی پدر و مادرها هنگام قضاوت عملکرد خود، گاه نگران اشتباه یا درگیر احساس گناه می شوند. دوره های فرزندپروری و کتاب های بسیاری در این زمینه وجود دارد و هر کدام حاوی اطلاعات فراوان و گاه متناقضی است که ذهن پدرها و مادرها را به خود مشغول کرده است.
-ادامه مطلب-
در خانواده هایی که مادر شاغل است، مادربزرگ ها بخش اعظمی از زمان را با کودک می گذارنند و به همین خاطر قسمت مهمی از تربیت را به عهده دارند. شاید شما هم متوجه شده باشید که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بر خلاف انتظار عموم، اغلب رفتار صبورانه و مهربان تری با نوه های خود دارند و به تفاوت های آنها با هم احترام می گذارند. بسیاری از آنان با وجود توصیه های فراوان مادر، به نوه های خود فرصت انجام کارهای زیادی می دهند که ممکن است از حد مورد نظر مادر یا پدر او بیشتر باشد.
به راستی آرامش و صبر مادربزرگ و پدر بزرگ در رفتار با نوه ها از کجا می آید؟ آیا پدرها و مادرها به اندازه کافی کودکان خود را دوست ندارند؟ آیا پذیرش روحیه ی فرزند برا پدر و مادر سخت است؟ پاسخ به این پرسش در تعریف تربیت نهفته است. عشق مادرانه و پدرانه واقعیتی غیر قابل انکار است. اما مادربزرگ ها با توجه به تجربه و مشاهدات فراوان - و شاید گذر از دغدغه ی «مادر خوب بودن» - وقت و انرژِی خود را صرف پرورش توانمندی های نوه خود می کنند و از هر تفاوت او با استانداردهای تعریف شده، استقبال کرده و لذت می برند، در حالیکه فشار فرزندپروری روی شانه های مادران و پدران سنگینی می کند.
بر خلاف مادربزرگ ها که قبلا یکبار توانایی های مادری خود را امتحان کرده اند، مادران درگیری ذهنی زیادی درباره ی درست و غلط تربیت و رفتار با فرزند خود دارند. دانش مادر در بسیاری از موارد به جای اینکه عصای دست او باشد، تبدیل به مانعی می شود که لطافت را از رفتار مادر می زداید یا برعکس قاطعیت را حذف می کند. بسیاری از مادران به این دلیل از عملکرد خود ناراضی هستند که دسترسی خود را به شهود درونی خود درباره ی تربیت از دست داده اند. پدر و مادری چهارچوب ثابت و خشکی ندارد و تمام منابع علمی تنها ابزارهایی برای استفاده بهتر از شهود و توان درونی والدین هستند. به نظر می رسد گاهی این واقعیت فراموش می شود و والدین با چسبیدن به اطلاعات علمی یا تجربی خود، منحصر به فرد بودن تشخیص و رفتار خود را خدشه دار می کنند.
تربیت از این دیدگاه، پرورش توانایی ها، نقاط مثبت، و ویژگی های منحصر به فرد فرزند است و موفقیت در تربیت زمانی حاصل می شود که کودکی با عزت نفس، شاد و با خودشناسی بالا تربیت شود. کودکی که توانمندی های خود را بشناسد و احساس کند که توانایی ها و ویژگی هایش ارزشمند است.
کودک سالم، ارتباطات سالم دارد و دیگران را درک می کند که این دیگران شامل والدین او نیز می شود. اما سلامت کودک مستلزم درک خود و مهربانی با خود است. به همین خاطر مادرها و پدرها به عنوان مهم ترین الگوی فرزندان، لازم است پیش از هر چیر خود را درک کنند و رفتار مهربانانه ای با خود داشته باشند. به توانایی های خود آگاه باشند و با آن اعتماد کنند. ندای درون خود را بشنوند و به آن گوش فرا دهند و با کسب دانش و مهارت، توانایی های فرزندپروری خود را پرورش دهند. به طور خلاصه برای پرورش خصائل نیک فرزند و تربیت او ابتدا باید ویژگی های مثبت خود را بشناسند و رشد دهند.